یار وفا دار
می شه عاشق شد و افسانه نوشت
اگه زندگی پراز رنج و غمه
می شه زد رنگ سرنوشت
نگیره غروب دلگیر دلمون
نشه پژمرده گل گلخونمون
تا که با محبت و مهر و وفا
برسیم به جاده ی سبز بهشت
اگه از عشق می شه قصه نوشت
می شه عاشق شد و افسانه نوشت
? نویسنده: وفا
? نویسنده: وفا
گاهی از پروانه ها یادی کنیم
کاش دلتنگ شقایق ها شویم
با نگاه سرخشان عادت کنیم
کاش گاهی در مسیر زندگی
باری از دوش نگاهی کم کنیم
کاش بین ساکنانا شهر عشق
رد پای خویش را پیدا کنیم
کاش با الهام از وجدان خویش
یک گره از کار دل ها وا کنیم
کاش وقتی شاپرک ها تشنه اند
ما به جای ابرها گریان شویم
ما همه روزی ز اینجا می رویم
کاش این پرواز را باور کنیم
? نویسنده: وفا
? نویسنده: وفا
Je vous aime a la foulie=I love you
Je detsete a vous=I hate you
? نویسنده: وفا