خیلی غمگینم ... خیلی پشیمونم... ای کاش عشقمون پشتپرده ی دوری می موند... ای کاش اون صبح احیا باهات صحبت نمی کردم... ولی تو شادیزندگی رو به من دادی... من با تو ترس رو فراموش کرد... همین که اتاق تنهاییم روروشن کردی واسه من کافیه...
هرگز منتظر نباش که شبی بشنوی از این دلبستگی هایساده دلبریده ام... یا روسری تو را در آن جامه دان قدیمی جا گذاشته ام... یا بهستاره ی دیگری در آسمان سلام کرده ام....